اولین تجربه سینما با فیلم شهر موشها
سلام به قول خودت اشگ مامان فدای چشای خوشملت بشم این روزا که تلویزیون پر شده از تبلیغ شهر موشها شما مدام از من و بابایی تقاضای اینکه مامان بابا میشه من و ببرید شهر موشها نفسم مگه میشه به این حالت التماس پسر جیگرم نه گفت بابایی میگه چشم پسرم حتما تا اینکه بابا روز جمعه با وجود همه مشغله بعد ظهرشو خالی کرد و خان عمو وزن عمو رو هم دعوت کردیم که شما رو تو این اولین تجربه همراهی کنند اونا هم افتخار دادن به همراه مهدی مارو تنها نذاشتن و ساعت 7 راهی شدیم اونجا اولش از فضای اونجا خوشت نیومد تاریک بود خلاصه با ماشین بازی با گوشی بابا سرت گرم شد تا شروع بشه اونجا او ماسک موش موشی هم که بهت دادن خان عمو و بابا به صورتشون زدن شما...
نویسنده :
مینا حسینی
15:11